معنی گران پرواز در لغت نامه دهخدا

آنکه پرواز بدیر کند. (آنندراج). دیرپرواز. دیرگذر:، در این بستان سرا خود را چنان صائب سبک کردم، که رنگ چهرۀ گل را گران پرواز میدانم.، صائب (ازآنندراج)

معنی گران پرواز در فرهنگ لغت هوشیار

آنکه بکندی و سختی پرواز کند دیر پرواز: دراین بستان سرا خود را چنان صائب سبک کردم که رنگ چهره گل را گران پرواز میدانم. (صائب)

لغت نامه دهخدا

فرهنگ لغت هوشیار

(گِ)

کسی که آواز کلفت و بم دارد. جهوری ّالصوت. درشت آواز. مراد خشونت و غلظتی است که در صوت پدید آید، طبیعی یا عرضی

کسی که آوازی بم دارد درشت آواز